مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
شاعر : قاسم صرافان
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری :آیههای احـمـدی را با حـدیث جـعـفـری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه سیدِ طاووسها، طـاووس بُسـتانش همه
شیخها، عـلامهها، طفـل دبسـتانش همه گردنافـرازانِ دانش، گَرد مـیدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما
از هَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسید ایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نـور، مجـرم بود اما، در نـظام کـورها ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز هم از خانه، امام دیگری را میبرند باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـریب مادری را میبرند پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پـیر آسـمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یـاس جـوان کوچه است با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
از ستم تا آنکه مینـوشد چـنین جام بـلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست باز آتش، شعـلهور در خانۀ آل عـباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست گـرد، بر پـیـشانیِ آئـیـنۀ روی خـداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پَـر کشم با قالَ صادقها و باقـرها، نشد شاعـر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بـر خـلاف زنــدگـیِ از خــطـا آکـنـدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم صادقانه، عاشـقانه این جهـان را بنگرم
مثل تو، با یاد فـرزندت، به فردا بنگرم روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غـم نـدارند اولـیـاءالله، غـمخـوار هماند با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فردا از آنِ صالحان عـاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدۀ حق صادق است
|